سفارش تبلیغ
صبا ویژن


یلدا

 

MMM_011_by_scarabuss.jpg

خانمان سوز  بوَد آتش ِ آهی گاهی

ناله ای می شکند پشتِ سپاهی گاهی

گر مقدّر بشود ، سِلکِ سلاطین پوید

سالکِ بی خبر  ِ  خفته به راهی گاهی

قصّ? یوسف و آن قوم چه خوش پندی بود

به عزیزی رسد افتاده به چاهی گاهی

هستی ام سوختی از یک نظر ای اختر  ِ عشق

آتش افروز شود برق ِ نگاهی گاهی

روشنی بخش از آنم که بسوزم چون شمع

روسپیدی بوَد از بختِ سیاهی گاهی

عجبی نیست اگر مونس ِ یار است رقیب

بنشیند بر  ِ گل، هرزه گیاهی گاهی

چشم گریانِ مرا دیدی و لبخند زدی

دل برقصد به بر از شوق ِ گناهی گاهی

اشک در چشم ، فریبنده ترت می بینم

در دلِ موج ببین صورتِ ماهی گاهی

زرد رویی نبوَد عیب، مرانم از کوی

جلوه بر قریه دهد خرمن ِ کاهی گاهی

دارم امّید که با گریه دلت نرم کنم

بهر  ِ طوفان زده ، سنگی ست پناهی گاهی


         
        (معینی کرمانشاهی)


نوشته شده در جمعه 90/3/20ساعت 11:53 صبح توسط نسیم بانو نظرات ( ) | |


آخرین مطالب
» خیر و شر
دریا و ساحل
بهار ،نام ایمان تازه ی زمین
تنهایی درون
خدا کجاست؟
شیطان (عرفان نظر آهاری)
ذکر و ذاکر
دو کاج
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com