سفارش تبلیغ
صبا ویژن


یلدا

پیامبری به شهری رفت تا اهالی اش را به سوی خدا دعوت کند .

اول ، مردم از شنیدن گفته هایش به هیجان آمدند اما کم کم دریافتند

زندگی روحانی دشوار است ، برای همین از پیامبر فاصله گرفتند و

پس از مدتی دیگر هیچ کس کنار او نماند .

مسافری دید که پیامبر تنها ایستاده و موعظه می کند . پرسید :

- چرا مردم را به تقوا تشویق و از رذالت نهی می کنید ؟

 هیچ کس این جا نیست که به حرف تان گوش بدهد .

پیامبر گفت :

- اول امیدوار بودم مردم را عوض کنم .

 اگر امروز هنوز هم موعظه می کنم به خاطر این است که نگذارم مردم مرا عوض کنند .

(پائولو کو ئیلو )


نوشته شده در دوشنبه 90/6/14ساعت 2:5 عصر توسط نسیم بانو نظرات ( ) | |


آخرین مطالب
» خیر و شر
دریا و ساحل
بهار ،نام ایمان تازه ی زمین
تنهایی درون
خدا کجاست؟
شیطان (عرفان نظر آهاری)
ذکر و ذاکر
دو کاج
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com