یلدا
اگر ماه بودم ، به هر جا که بودم
سهم هر کسی از این دنیا به اندازه وسعت دستان اوست و دنیای هر کسی در دستان او می گنجد. با آن می توانیم خوبی ها و بدی ها را برای دیگران و حتی خودمان رقم بزنیم، مگر نه این است که با همین دست ها می توان به یاری دیگران شتافت و یا با آنها بی رحمانه رفتار کرد. اگر بتوانیم با دنیا بزرگ رفتار کنیم و دست هایمان را به اندازه ابعادش پهناور کنیم، بزرگ خواهیم شد ولی اگر در ابعادی کوچک دنیا را نظاره گر شویم، آن وقت نباید انتظار داشته باشیم که دنیا بزرگوارانه با ما رفتار کند.
سراغ تو را از خدا می گرفتم
وگر سنگ بودم ، به هر جا که بودم
سر رهگذار تو جا می گرفتم
اگر ماه بودی، به صد ناز ، شاید
شبی بر لبِ بام من می نشستی
و گر سنگ بودی ، به هر جا که بودم
مرا می شکستی ، مرا می شکستی
(فریدون مشیری)
بودا گفت: «اما او که بر صورت تو تف نینداخت. صورت، صورت من است.
آن مرد نمی توانست چیزی را که شنیده است، باور کند. او بسیار غافلگیر شده بود.
آن مرد راهش را گرفت و رفت، اما شب نتوانست چشم برهم بگذارد.
و آن مرد شروع کرد به گریه کردن و گفت:
بودا گفت: «فراموشش کن! دیگر نه آنکه بر او آب دهان انداختی، هست و نه آنکه آب دهان انداخت
دست سرچشمه و سرآغاز هرگونه خوبی و بدی است که از ما به دیگران می رسد.
مگر نه این است که با همین دست ها وقتی قلم به دست می گیریم
دنیا به ما این فرصت را می دهد که آن را در دست بگیریم،
Design By : RoozGozar.com |