یلدا
هوا کبود شد، این ابتدای باران است
دلا دوباره شب دلگشای باران است
نگاه تا خلاء وهم میکشاندمان
مرا به کوچه ببر، این صدای باران استاگرچه سینه من شوره زار تنهایی است
ولی نگاه ترم آشنای باران استدلم گرفته از این سقف های بی روزن
که عشق رهگذر کوچههای باران استبیا دوباره نگیریم چتر فاصله را
که روی شانهی گل، جای پای باران استنزول آب? حضور دوباره برگ است
دوام باغچه در هایهای باران است
اندکی عاشقانه ترزیر این باران بمان،
آب را بوسیده ام تا بوسه بارانت کند
نوشته شده در سه شنبه 90/2/6ساعت
3:37 عصر توسط نسیم بانو نظرات ( ) | |
Design By : RoozGozar.com |