سفارش تبلیغ
صبا ویژن


یلدا

روشنی ، من، گل، آب
ابری نیست.
بادی نیست.
می‌نشینم لب حوض:
گردش ماهی‌ها، روشنی، من، گل ، آب.
پاکی خوشه زیست.
مادرم ریحان می‌چیند.
نان و ریحان و پنیر، آسمانی بی ابر، اطلسی‌هایی تر.
رستگاری نزدیک: لای گل‌های حیاط.
نور در کاسه مس، چه نوازش‌ها می‌ریزد!
نردبان از سر دیوار بلند، صبح را روی زمین می‌آرد.
پشت لبخندی پنهان هر چیز
روزنی دارد دیوار زمان، که از آن، چهره من پیداست.
چیزهایی هست، که نمی‌دانم.
می‌دانم، سبزه‌ای را بکنم خواهم مرد.
می‌روم بالا تا اوج، من پرواز بال و پرم.
راه می‌بینم در ظلمت، من پرواز فانوسم.
من پراز نورم و شن.
و پر از دارو درخت .
پرم از راه، از پل، از رود، از موج،
پرم از سایه برگی در آب:
چه درونم تنهاست.

(سهراب سپهری)



نوشته شده در شنبه 93/1/9ساعت 4:20 عصر توسط نسیم بانو نظرات ( ) | |


آخرین مطالب
» خیر و شر
دریا و ساحل
بهار ،نام ایمان تازه ی زمین
تنهایی درون
خدا کجاست؟
شیطان (عرفان نظر آهاری)
ذکر و ذاکر
دو کاج
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com