یلدا
غمت در نهانخانه دل نشیند طبیب اصفهانی
به نازی که لیلی به محمل نشیند
به دنبال محمل چنان زار گریم
که از گریه ام ناقه در گل نشیند
خلد گر به پا خاری آسان برآرم
چه سازم به خاری که در دل نشیند
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
زبامی که برخاست مشکل نشیند
بنازم به بزم محبت که آنجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند
طبیب! ازطلب د ر دو گیتی میاسا
کسی چون میان دو منزل نشیند؟
نوشته شده در چهارشنبه 89/6/24ساعت
3:5 عصر توسط نسیم بانو نظرات ( ) | |
Design By : RoozGozar.com |