سفارش تبلیغ
صبا ویژن


یلدا

 
 
 
به مجنون روزی گفت عیب جویی
 
که پـــــیدا کن به از لیــــلی نکویـــی


که لیلی گر چه در چشم تو حوری است

بهر جزوی ز حسن او قصوری است

زحـرف عیب جو مـــجنون برآشفت

در آن آشفتگـــــــی خندان شد و گفت

اگـــر در دیده ی مــــــجنون نشینی

به غیـر از خوبــــــــی لیـــــلی نبینی

تو که دانی که لیلی چون نکویی است

که از او چشمت همین بر زلف و رویـی است

تو قد بینی و مـــــجنون جلوه ی ناز

تو چــــــشم و او نـــــگاه ناوک انداز

تو مو بینی و مجــــــــنون پیچش مو

تو ابـــــرو، او اشارت های ابــــــرو

دل مجنون ز شکر خــــنده خون است

تو لـب می بینی و دندان که چون است.... 

کسی کاو را تو لیلی کرده ای نام

نه آن لیلی است کز بر من برده آرام

 


نوشته شده در دوشنبه 89/9/8ساعت 4:57 عصر توسط نسیم بانو نظرات ( بدون ) | |


آخرین مطالب
» خیر و شر
دریا و ساحل
بهار ،نام ایمان تازه ی زمین
تنهایی درون
خدا کجاست؟
شیطان (عرفان نظر آهاری)
ذکر و ذاکر
دو کاج
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com