یلدا
تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم با آسمان مفاخره کردیم تا سحر او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم او با شهاب بر شب تب کرده خط کشید من برق چشم ملتهبت را رقم زدم تا کور سوی اخترکان بشکند همه از نام تو به بام افق ها،علم زدم با وامی از نگاه تو خورشید های شب نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم هر نامه را به نام و به عنوان هرکه بود تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم تا عشق چون نسیم به خاکسترم وزد اشک از تو وام کردم و در باورم زدم از شادی ام مپرس که من نیز در ازل همراه خواجه،قرعه ی قسمت به غم زدم حسین منزوی دلـت را بتـکان ... سه سال پیش بودهفته اول سال تحصیلی بر نامه ی کلاسیمو دیدم و با کلاس 2/1 ادبیات داشتم رفتم سر کلاس و بعد از سلام و احوالپرسی با دانش آموزان اسامی رو خوندم تا با شاگردام بیشتر اشنا بشم زهرا حاضر خانم مونا حاضر .... نیلو فر ...... حاضر خانم با صدای آرامی گفته شد دو باره به چهره اش نگاه کردم چهر ه ای محجوب ومتین باچشمهای درشت عسلی ادامه دادم فرشته ..... حاضر خانم کنار نیلو فر می نشست اونم با چشمهای عسلی و برق شیطنتی که در نگاه نیلوفر نبود خلاصه سال تحصیلی ادامه یافت و تمام شد با سکوت و متانت و نگاه ارام نیلو فر و برق شیطنت نگاه فرشته و شیطنتها و شلو غ بازی های بقیه بچه ها و چون کلا دانش آموزان سخت کوش و کلاس بسیار خوبی بودند گاهی که از شیطنت خبری نبود خودم سوژه دستشون میدادم که کمی بخندند و شاد بشوند و همیشه نیلوفر آرام تر از همه می خندید و با چشمان درشتش و نگاه آرامش من رو همراهی می کرد سال بعد نه نیلوفر شادگردم بود نه فرشته متو جه شدم هر دو رشته تجربی هستند و اتفاقا من اون سال با تجربی ها کلاس نداشتم امسال هم همینطور هر دو سوم تجربی هستند منم فقط با سوم ریاضی کلاس دارم . دو ماه پیش مدام مادر نیلو فر رو تو مدرسه میدیدم ولی نمیدو نستم برای مو جه کردن غیبتهای نیلوفر میاد تا اینکه ماه پیش متو جه شدم نیلوفر بدنبال احساس ناراحتی در ناحیه گردن به پزشک مراجعه کرده و اونها متو جه وجود تو موری شدند که با عمل جراحی خارجش کردند ولی به دلیل بدخیم بودن نیاز به ادامه معالجه و شیمی درمانی داره ، حالا یک ماهه که نیلو فر ترک تحصیل کرده و داره شیمی درمانی می کنه ، چهره ی نیلوفر لحظه ای از خاطرم محو نمیشه . عاجزانه از خدا می خواهم که نیلوفر شفای قطعی پیدا کنه تا بتونه دوباره به جمع دوستانش برگرده ، تا خانواده ی عزیزش به آرامش برسه تا دل تمام معلمهاش شاد بشه تا به جای زنگ غم دوباره برق شیطنت در نگاه فرشته دیده بشه تا............... همه برای نیلوفر دست به دعا برداریم ای از همه زیباتر،عمری است شکیبایم هرچند که تو رفتی،هرچند که تنهایم تو صبح بهارانی،با نورونسیم ورنگ من پنجره ای بسته،همسایه دریایم چشمان تو را باید طرحی بزنم درشعر ای واژه زیبایی،ای وزن غزلهایم لبریز ز احساسی،هر وقت که می آیی می آیی و می بخشی،شوری به نفسهایم دیری است که می بینم،ای پاکترازرویا در عمق نگاه تو،گنگ است تماشایم ازوسعت چشمانت، یک روزنه می خواهم تقدیر من این باشد:پربسته رویایم دلتنگ تر از مجنون،بی نام و نشان هستم هرچند که مدیون افسانه لیلایم
برگرفته از کتاب بالهایی برای پرواز
نوربرت لش لایتنر
غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن
دلت را بتکان
اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین
بگذار همانجا بماند
فقط از لا به لای اشتباه هایت، یک تجربه را بیرون بکش
قاب کن و بزن به دیوار دلت ...
دلت را محکم تر اگر بتکانی
تمام کینه هایت هم می ریزد
و تمام آن غم های بزرگ
و همه حسرت ها و آرزوهایت ...
چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی
من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی
خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم
تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی
ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی
در سینه سوزانم مستوری و مهجوری
در دیده بیدارم پیدایی و پنهانی
من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی
من سلسله موجم تو سلسله جنبانی
از آتش سودایت دارم من و دارد دل
داغی که نمی بینی دردی که نمی دانی
Design By : RoozGozar.com |